
شیوه نگارش شرکت شما به چه صورت است ؟
شیوه نگارش شرکت شما به چه صورت است ؟
شیوه نگارش ؟
عنوان هر اثر تجلی هویت آن اثر است؛ خواه کار هنری باشد یا علمی. عنوان خلاصه نظم و انضباط از متن است ، بنابراین انتخاب عنوان مناسب که کاملاً نمایانگر موضوع مقاله باشد ، مهم است. عنوان انتخابی بسیار مهم است ، بنابراین باید مقاله کامل نوشته شود. بارها مشاهده شده است که به دلیل اختلاف در عنوان ، با مباحث نوشته شده در مقاله ، کلیات مقاله رد شده است. توصیه می شود برای انتخاب عنوان مقاله با تعدادی از کارشناسان موفق مشورت کنید.

چکیده
چکیده مقاله همیشه مورد توجه کارشناسان است. چکیده مقاله نیاز به یک مرور کلی در مورد موضوع مقاله ، فعالیت انجام شده ، نظرات نویسنده و نتیجه به دست آمده دارد. چکیده خلاصه مقاله به همراه نکات اصلی متن مقاله است و به گونه ای تنظیم شده است که خواننده را قادر می سازد تصمیم بگیرد که در مورد مقاله اصلی مراجعه کند یا نه. اگر خلاصه مقاله به صورت کامل و تخصصی نوشته شود ، خواننده تشویق می شود کل مقاله را بخواند و با اهداف و تجربیات نویسنده بیشتر آشنا شود.
واژه های کلیدی
برخی از محققان در وب جستجو می کنند تا با تایپ کردن این کلمه به دنبال آنچه می گردند هستند. کلمات کلیدی در مقالات همچنین مباحث مندرج در مقاله را نشان می دهد. بنابراین لازم است کلماتی را که مقاله اصلی در آن نوشته شده است در کلمات کلیدی قرار دهید.
یکی از بزرگترین اشتباهات برندسازی شرکتها این است که زیاد به لحن نگارششان اهمیت نمیدهند.
«شیوهی نگارش» یکی از مفاهیمی است که شاید بیشتر مناسب دنیای ادبی باشد تا دنیای کسب و کار. در ادبیات، منظور از شیوهی نگارش این است که یک نویسنده چگونه خود را در نوشتهاش ابراز میکند. در بازاریابی نیز لحن نگارش میتواند عامل متمایزکنندهی بسیار مهمی باشد.
شرکتها وقت زیادی را صرف طراحی لوگو، انتخاب رنگ و دیگر چیزهایی میکنند که میپندارند «برندسازی» تلقی میشود. چیزهایی چون ظاهر و حس و حال سایت. اما تعداد کمی وقت خود را صرف درنظر گرفتن مزایای داشتن یک شیوهی نگارشی منحصر به فرد میکنند. این را در نظر بگیرید: آیا درصورت پوشاندن لوگوی سایتتان خاص خواهید بود؟ یا مثل بقیه به نظر میآیید (مثلاً رقیبهایتان)؟

لحن نگارشی به این معنی نیست که چه میگویید بلکه چگونه گفتن است که اهمیت دارد و مهم تاثیری است که برند بر روی مشتریانتان میگذارد. لحن نگارش، اگر به درستی بار آمده باشد، میتواند همچون یک مادهی سرّی در دستور غذای مخصوصتان باشد.
بازاریابان به این کار میگویند «ابلاغ موقعیت برند» یا «صورت وضعیت ماموریت.»
اسم این کار را هرچه که میخواهید بگذارید. هدف از این کار این است که مشخص کنید چه کسی هستید. همانطور که دکتر سئوس میگفت: «امروز تو توئی و این از حقیقت هم حقیقی تره. هیچ فرد زندهای نیست که از تو توتَر باشه.» دکتر سئوس این حرفها را درمورد بازاریابی نزده بود ولی اگر زده بود هم پر بیراه نگفته بود.
این سوالات کلیدی را از خود بپرسید:
«چه چیزی دربارهی کسب و کارتان منحصر به فرد است؟»
«چه چیز مخصوصی درمورد محصولاتتان وجود دارد؟»
«چه چیز مخصوصی در نوع انجام کسب و کارتان وجود دارد؟»
«فرهنگ شرکتتان چگونه است؟ (مقرراتی هستید یا بازیگوش؟)»
«کارمندانتان زمان استراحتشان چگونه سپری میشود؟ (با هم پینگ پنگ بازی میکنید یا جلسات صبحگاهی یوگا دارید؟)»
«میخواهید مشتری و جامعه چه نگاهی به شما داشته باشند؟ (در مشورت دادن شخص کاربلدی هستید یا در تجربههای عملی؟)»
این روش به شما کمک میکند تا کلیدواژههایی که شما را به بهترین نحو توصیف میکنند را بیابید. اما به کلمات معمولی نچسبید.
اندرو بردنکمپ، بنیانگذار و رئیس هیئت مدیرهی Acrolinx، یک پلتفرم نرمافزاری که به شرکتها کمک میکند تا شیوهی نگارشیشان را صیقل دهند، میگوید:

«تو این تله نیفتین که عاملهای پیشپاافتاده و نامتمایزگری مثل «دوستانه»، «صادق»، «قابل اتکا» و چیزهای دیگه رو به عنوان ارزشهای برندتون انتخاب کنید. این چیزها رو که بگید مشتری به طعنه میگه نه بابا! راست میگی؟ یا حداقل این موردها چیزایی هستن که همه از یک شرکت انتظارشو دارن. شاید این چیزها برای خدماتتون مهم باشند ولی بهتون کمکی نمیکنن که یه لحن خاص برای خودتون درست کنید.»
همچنین هوشمندانه است که از کلماتی جاافتاده و کلیشهای چون «پیشرفته»، «غیرمنفعل» و یا «انقلابی» اجتناب کنید. بردنکمپ میگوید:
«اگه میخواید با بقیه فرق داشته باشید استفاده از این کلمات از همون اول کارتونو خراب میکنه.»
درعوض از عبارتهای توصیفیتری استفاده کنید که دقیقاً نمایان میکنند چه کسی هستید و دوست دارید چگونه درنظر گرفته شوید.
ویژگیهای انتزاعی به تنهایی تاثیر خاصی ندارند پس باید جزئیاتی در گوشه و کنار آنها خلق کرده و آنها را واقعی و قابل استفاده کنید.
برای نمونه اگر یکی از ارزشهای برندتان «خلاق بودن» باشد، از گفتن این حرف دقیقاً چه منظوری دارید؟ چه وقت و چگونه خلاقید؟ خلاقیتتان چگونه به مشتری ها کمک میکند؟ یا اگر یکی از ارزشهای برندتان «نامعمول بودن» باشد، منظورتان دقیقاً چیست؟ چگونه نامعمولید و چگونه این عجیب بودن برای مشتریان سودمند است؟ آیا مشکلات را به طور متفاوتی حل میکنید؟ آیا سبک و سیاقی دارید که نمونهی آرمانخواهی در جهان واقعی است؟