
نحوه صحیح ساخت برند ؟
نحوه صحیح ساخت برند ؟
برای ساخت برند لازم نیست کارهای زیادی انجام دهید. تمام کاری که شما باید انجام دهید این است که پس از انتخاب نام تجاری خود ، یک طراحی آرم برای طراح گرافیک خود انتخاب کنید. سپس از دو یا چند شبکه اجتماعی شروع کنید و از داشتن یک برند خوشحال باشید.

اهمیت نام ها و آرم ها در برندسازی
اپل ، ال جی ، HTC و…
در اکثر مارک های جهانی و مشهور ، مخرج مشترک وجود دارد و آن نام Rand است. اولین قدم برای داشتن و ساختن یک برند موفق انتخاب یک نام ساده ، به یادماندنی و البته معنی دار است.
سپس به یک آرم زیبا نیاز دارید. برای این منظور بهتر است به سراغ گرافیست های حرفه ای بروید. پیشنهاد ما این است که از طراح گرافیک خود بخواهید که تا حد ممکن لوگوی شما را طراحی کند.
خود را در وب نشان دهید
موفقیت برند در وب سایت
حتی اگر محصول شما برای فروش در وب سایت در دسترس نباشد ، نباید از پتانسیل بالای وب غافل شوید. به راحتی می توان گفت که همه مارک های جهانی و مشهور وب سایت هایی بدون استثنا دارند.
بنابراین یک سایت را در اسرع وقت راه اندازی کنید. لازم نیست میلیون ها دلار برای طراحی سایت خود از ابتدا صرف کنید. یک سایت کوچک و چند صفحه ای می تواند در ابتدای جاده پاسخگوی نیاز شما باشد. در زیر مراحلی که می توانید برای ادامه برند خود و موفقیت در این امر بردارید ، می باشد.
«تاکستانهای آنتی» (Unti) نام یک بوتیک شرابسازی خانوادگی است که در درهی سونوما واقع میباشد و صاحب و مدیران این بوتیک جورج آنتی، همسرش، لیندا و پسرشان میک میباشند. آنتی بسیار موفق بوده است چرا که خانواده راهی را پیدا کردند که علاوه بر دوست داشتنش، آنها را از رقبایشان متمایز میکرد: فروش شرابهای تکِطَعمهی ایتالیا و رون فرانسه. آنها سپس برند و شهرت خود را براساس یک محصول عالی ساختند.
حالا سوال اینجاست که این افراد چگونه اینقدر در کسب و کار زرنگ از آب درآمدند؟ چیزی که مشخص است این است که آنها یک روزه تصمیم به تبدیل شدن به کارآفرینان شراب نشدند. والدین جورج کشاورز بودند و خود او نیز سابقهای ۴۰ ساله به عنوان مدیر Safeway در کارنامه داشت. میک نیز قبل از تاسیس شرابسازی به همراه پدرش سالهای زیادی را در کسب و کار شراب گذرانده بود. لیندا نیز با اینکه آنچنان درگیر کسب و کار نیست ولی او هم یکی از مدیران ارتباطات اسبق Visa و National Semiconductor بوده است.
این افراد قبل از اینکه قدم به چنین راهی بگذارند، ابتدا حسابی در کسب و کار خبره شده بودند. در وهلهی اول آنها حرفههای موفقی برای خود داشتند و با یادگیری چگونگی مدیریت کردن و شکل انجام کسب و کار تجربههای ارزشمندی به دست آوردند. سپس کسب و کار خود را راهاندازی کردند و درنهایت محصولات عالیای تولید کردند که مورد پسند مشتریان بود. حالا آنها یک کسب و کار و برند موفق دارند. و اوضاع معمولاً همین گونه است.
اما امروزه افراد زیادی هستند که فکر میکنند برند کردن خودشان به طور شخصی، راه ساخت یک کسب و کار است. اما این امر ذرهای به حقیقت نزدیک نیست! اینکه بگوئیم تب و تاب برندسازی شخصی فقط اندکی ازکنترل خارج شده به راستی کتمان حقیقت است. این موضوع دیگر تنها مربوط به «نسل من»[۱] نمیشود، بلکه محتوای تولیدشده توسط کاربر پدیدهای است که تمامی مرزها و آمار جمعیتشناسی را درمینوردد.
روزانه میلیونها نفر برای ترفیع خود، ساخت برند و رشد دادن شبکههایشان پستهای آنلاین میگذارند. آنها بر این باورند که این فعالیت به نوعی برای کسب و کار و حرفهشان سودمند است. برای بسیاری نیز این کار خود کسب و کار و حرفهشان میباشد.
اما برای کسانی که این کار را مبدل به کسب و کار خود کردهاند این پرسش وجود دارد که آیا این یک کسب و کار کارآمد است یا خیر؟ آیا یک حرفهی واقعی است که موجب خرسندیتان شده و قادر به پرداخت قبضهایتان هست یا خیر؟ میدانم که فکر میکنید جواب مثبت است. میدانم که جماعت حاضر در شبکههای اجتماعی میگویند که اینگونه است. ولی آیا واقعاً هست؟
پست گذاشتن آنلاین مثل این میماند که آدم به ساحل برود و یک سطل یخ داخل اقیانوس بریزد. در ابتدا انسان قادر به دیدن موج برداشتن آب است. حتی اگر دستتان را داخل آب بگذارید شاید احساس کنید که آب کمی سردتر است. ولی چند ثانیه که بگذرد مثل این میماند که هیچ اتفاقی نیفتاده است. البته که برخی تاثیرات کوتاهمدت موضعی به وجود آمدند اما آیا واقعاً تفاوتی ایجاد شد؟ نخیر.
شبکهی اجتماعی نیز به همین شکل است. شما احتمالاً دایرهی کوچکی از فالوئرهایی دارید که آنقدر بیانضباط یا بیکارند که نمیتوانند جلوی کشش اعتیادآور سیستمهای عصبی و همنوایی فرهنگیشان را بگیرند. اینها تاثیرشان روی کسب و کار اندک است و در نتیجه توجهشان چندان ارزشی ندارد. آن دسته از افرادی که میخواهید بهشان دست پیدا کنید، آنهایی که خواستار تاثیرگذاشتن رویشان هستید، یعنی مشتریان بالقوه و مدیران استخدامکننده، نیز درچنان هیاهویی گم شدهاند که قادر به تمیز دادن شما نخواهند بود. به علاوه آنها بیش از حد سرگرم کار کردن و پول درآوردن در دنیای واقعی هستند.

در بین ابزارهای ارتباطی، رسانهی اجتماعی به طرز وحشتناکی ناکارآمد است. کمی فکر کنید. وقتی با افراد به صورت رو در رو صحبت میکنید، فرصت درگیر شدن با آنان را دارید. البته آنچنان آش دهن سوزی هم نیست. افراد افکار زیادی در سر دارند و صحبتهای شما ممکن است نه برایشان جالب باشد و نه چندان برایشان در اولویت باشد. اما حداقل قادر خواهید بود تا یک ارتباط واقعی برقرار کنید. احتمال اینکه همهی آن توئیتها، بهروزرسانیهای وضعیتی، پستها، ایمیلها، ویدئو، نظرها و پیامها بتوانند یک ارتباط واقعی برقرار کنند به همان اندازه است که شخصی در توکیو بتواند تاثیر موجهای تکه یخهای شما در کالیفرنیا را حس کند.
اشتباه برداشت نکنید، رسانهی اجتماعی بدون غایت نیست مخصوصاً برای حرفههای خاص. اگر یک شخص مشهور یا عضوی از رسانه باشید توئیتر و فیسبوک برایتان قطعاً اهمیت خواهند داشت. اگر استخدامکننده باشید LinkedIn هم مهم خواهد بود. و همهی ما باید در آنجا پروفایلی داشته باشیم. LinkedIn کم و بیش رزومهی شما محسوب میشود. اما برای عدهی کثیری وقت گذاشتن روی وبلاگنویسی، توئیت دادن و پست گذاشتن در آن سایتها حاصل چندانی ندارد. مطمئناً با انجام این موارد کمی گرد و خاک به پا میکنید ولی هیچکدام هیچ فرصت واقعی یا کسب و کاری برایتان به وجود نمیآورد.
حالا اجازه دهید یک سوال ساده بپرسم: اگر شبکههای اجتماعی تا این حد یک ابزار کسب و کار قوی است پس چرا بیشتر شرکتهای موفق و مدیرعاملانشان از آنها استفاده نمیکنند؟ بر طبق یک تحقیق مشترک بین CEO.com و Domo در سال ۲۰۱۳، بخش اعظم مدیران ارشدِ فورچون جهانی ۵۰۰ (Fortune 500) به هیچ عنوان در شبکههای اجتماعی حضور ندارند. سوال اینجاست که چرا مدیران ارشد تا این حد با شبکههای اجتماعی قطع رابطه کردهاند؟
اول از همه این که چندان تاثیری بر کسب و کار ندارد. با این حرف به مقدسات توهین کردم، میدانم. درمورد رسانهی اجتماعی کفر گفتم. اما تمام چیزهایی که خواندهام که با حرف من مخالفت دارد هیچکدام معتبر و قاطع نیستند. برخلاف جوّ غالب محبوب در شبکههای اجتماعی، زیادی هواداران و دیدهشدن صفحات به معنای بازگشت سرمایه نیست. این ریسک شاید برای شرکتهای منفعتجویی که اقدام به انجام تحقیقات خاص میکنند و بازاریان شبکههای اجتماعیای که همهجور پست و توئیت نامربوط به موضوع میگذارند مناسب باشد ولی برای مدیرانی که روزانه تصمیمات مهمی درخصوص کسب و کارشان میگیرند مفید نیست.
دلیل بسیار خوب دیگری نیز وجود دارد که توضیح میدهد چرا مدیران وقت خود را در شبکههای اجتماعی تلف نمیکنند: آنها وقت کافی برای تلف کردن ندارند. آنها وقت برای هیچچیز جز آنچه که مهم است ندارند. ساعات کار هفتگی برخی کارآفرینان شبکههای اجتماعی که در پیژامهی خود وبلاگنویسی کرده و خود را مدیرعامل مینامند شاید تنها ۴ ساعت باشد، اما مدیرعاملان واقعی باید بین اضافه کردن به برنامه کار هفتگی ۸۰ ساعتهشان و وقت گذراندن با خانواده شان یکی را انتخاب کنند.
همینجا بگویم که حرف من این نیست که شرکتها نباید روی رسانهی اجتماعی به عنوان بخشی از ارتباطات کلی و استراتژی حمایت از مشتری خود سرمایهگذاری کنند. البته که باید بکنند. همچنین نمیگویم که شرکتها با قابلدسترس کردن برخی مدیران در رسانه و ترفیع آنان به رهبران فکری سود نمیبرند. ولی در اینجا نیز شبکهی اجتماعی فقط نوع دیگری از روابط عمومی یا کانال حمایت از فروش است.
اگر برندسازی شخصی، حضور در شبکههای اجتماعی، تولید محتوا و تمام چیزهای دیگری که این موارد به همراه دارند بخش بزرگی از زندگیتان هستند و اگر فکر میکنید که میتواند بر روی این شالوده صاحب یک جور شغل کارآفرینی شوید، پس هرچه زودتر بفهمید که چیزی جز یک خانهی پوشالی نمیسازید بهتر است. این کار شما را از اینکه برای خود تبدیل به کسی شوید باز میدارد.
تا وقتی که یک کسب و کار واقعی یا استارتآپی که یک محصول واقعی تولید میکند ندارید، خود را یک کارآفرین یا مدیرعامل ننامید. هرچه نباشد، شهرت شما که به خاطر یک لقب، نام توئیتر، حساب LinkedIn و یا یک مشت پست وبلاگ نیست. شهرت را اعمال به وجود میآورند نه کلمات. شهرت را تجربه، توانایی، مسئولیتپذیری و اعتبار به وجود میآورند. شهرت را هوش اقتصادی و تصمیمگیری خردمندانه به وجود میآورند. شهرت را ساخت و فروش محصولات معرکهای که مشتریان دوستش دارند به وجود میآورد.
دیگر وقتش است که به دنیای بزرگسالان قدم بگذارید و وارد دنیای واقعی شوید. جایی که مشتریان، شغلها و فرصتها وجود دارند. در آنجاست که محبوبِ واقعی خود را پیدا میکنید. یعنی کاری که عاشق انجام دادنش هستید و بهتر از هرکس دیگری آن را انجام میدهید. در آنجاست که میتوانید برای خود اسم و رسمی واقعی دست و پا کنید. در آنجاست که شهرت واقعی خود را خواهید ساخت.